11 Dey 95 ، 19:21
Barf
این باریدن برف که شروع شود
بهانه گیری ات هم شروع شود
بگویی باید برویم بیرون
شرط بگذارم که باید لباس گرم هایت را بپوشی
میرویم ... همینطور که ذوق میکنی
دور شوی از من
محو رد پایت روی برف شده باشَم
اولین گوله برفی را بزنی...بدون حرکت بمانم
بگویی إ چرا دردت نمیاید
من فدای دست های ظریفت ,فقط لبخند بزنم
عصبانی شوی مرا ببندی به رگبار گوله برفی
بگویم بس است دیگر
اهمیت ندهی کارت را ادامه بدهی
بیایم نزدیکت بازوانت را بگیرم
و بگویم مگر باتو نیستم ؟! از اخمم ترسیده باشی
بگویی محکم زدم ؟!!... ببخشید
دستانت را میان دستانم بگیرم و بگویم
نه ... ببین دست هایت سرد شده است ...
95/10/11